پسر بچه کنار تخت ایستاده بود و اگر دلتان میخواهد از افکارش بدانید میگوییم ک داشت فکر میکرد، تختش با احستاب پایه و تشکی ک رویش هست تا به زیر زانوانش میرسد نهایتا و از سطح زمین تا قسمت زیرین تشک نمیتواند بیشتر از یک وجب و نیم ارتفاع داشته باشد پس، اگر هیولایی آن زیر هست، موجود کوچکی باید باشد. پسرک داشت فکر میکرد ک اندازه هیولاهای زیرِ تخت متناسب با ارتفاع تختها هستند و هرچقدر به زمین نزدیک تر ک باشی، کوچک تر هستند و بی خطر تر پس تختهای دو طبقه خطرناک ترینِ هیولاها را در خود دارند. همان انسانی ک در طبقه اول میخوابد. بعد به نشانه رضایت از نتیجه گیری ـش سر تکان میدهد و فکر میکند ک چقدر منطقی به نظر میرسد.
پیشنهاد سرآشپز برای تعطیلات کرونایی بازدید : 577
پنجشنبه 21 اسفند 1398 زمان : 2:01